ضامن آهو

ضامن آهو

به سایت ثامن الایمه خوش امدید
ضامن آهو

ضامن آهو

به سایت ثامن الایمه خوش امدید

عشق به خدا، یا رسول(پیامبر)

محدّثین و مورّخین حکایت کرده اند:
روزى حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ، به همراه برخى از اصحاب خود از محلّى عبور مى نمود که به نوجوانى برخوردند و پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله به آن نوجوان سلام کرد.
نوجوان بسیار شادمان و خندان گردید؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ، به او خطاب نمود و فرمود: آیا مرا دوست دارى ؟ 

ادامه مطلب ...

پدر مرده و گنج مخفى(امام باقر)

مرحوم قطب الدّین راوندى ، ابن شهر آشوب و برخى دیگر از بزرگان رضوان اللّه تعالى علیهم آورده اند:
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
جوانى مؤمن نزد پدرم ، حضرت باقرالعلوم علیه السلام آمد و اظهار داشت : من پدرى فاسق و مخالف شما اهل بیت علیهم السلام داشتم که هم اکنون به هلاکت رسیده است ؛ و چون او مى دانست که من شیعه مى باشم اموال خود را از من مخفى و پنهان داشت ، چنانچه ممکن باشد مرا در این مورد کمک فرما. 
ادامه مطلب ...

جنّ حامى گمشدگان با خدا(امام حسن)

امام جعفر صادق(علیه السلام) حکایت فرماید:
حضرت رسول (صلى الله علیه) و آله مختصر ناراحتى جسمى بر او عارض شد، فاطمه زهراء به همراه امام حسن و حسین (علیهم السلام) به دیدار آن حضرت آمدند؛ و ایشان را در حالى مشاهده کردند که در بستر آرمیده بود، امام حسن سمت راست رسول اللّه ؛ و حسین سمت چپ آن حضرت نشستند.
و چون مدّتى به طول انجامید و حضرت رسول بیدار نگشت ، فاطمه زهراء (علیهم السلام) به دو فرزندش گفت : عزیزانم ! جدّتان خواب است ، برخیزید تا به منزل برویم ؛ و هرگاه بیدار گردد شما را مى آورم ادامه مطلب ...

مهریّه و جهیزیّه بهترین عروس(حضرت زهرا)

در این که مهریّه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها و نیز جهیزیّه اش چه مقدار و چه وسایلى بوده ، بین نویسندگان اختلاف نظر است که در این نوشتار اشاره اى به مشهور گفتار تاریخ نویسان مى شود:

مهریّه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها: دوازده و نیم وَقیه مى باشد که هر وَقیه معادل چهل درهم مى باشد، بنابر این مهریّه آن حضرت پانصد درهم بوده است .
و بعضى گفته اند: چهارصد مثقال بوده ، که هر هفت مثقال ، معادل ده درهم مى باشد.
و عدّه اى هم گفته اند: چهارصد و هشتاد درهم بوده است ادامه مطلب ...

جوان گمراه ، سعادتمند شد (پیامبر)

جابر بن یزید جعفى به نقل از حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر علیه السلام حکایت کند:
در زمان حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله ، یک جوان یهودى نزد خانواده خود که همه یهودى بودند مى زیست ادامه مطلب ...

خبر از درون و دادن هدیه(امام رضا)


مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه ، به نقل از ریّان بن صَلت آورده است :
گفت : پس از آن که مدّتى در خدمت مولایم ، حضرت علىّ بن موسى الرّضا (علیه السلام) بودم ، روزى خواستم که به قصد عراق مسافرت کنم
ادامه مطلب ...

دستور درمان آرامش زلزله(امام جواد)

مرحوم شیخ صدوق رضوان اللّه تعالى علیه به طور مستند به نقل از علىّ بن مهزیار اهوازى - که یکى از اصحاب و یاران باوفاى امام جواد، امام هادى و امام حسن عسکرى علیهم السلام مى باشد - حکایت نماید:
در یکى از روزها، نامه اى به محضر مبارک حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام بدین مضمون نوشتم :
یاابن رسول اللّه ! در شهر اهواز و حوالى آن ، زلزله بسیار رخ مى دهد، آیا اجازه مى فرمائى که از این جا کوچ کنیم و در محلّى با أمن و امان سکنى گزینیم ؟
و سپس نامه را براى حضرت ارسال کردم ادامه مطلب ...

دخالت بیجا و خواسته هرکس(امام باقر)


مرحوم ثقة الا سلام کلینى در کتاب شریف کافى آورده است :
روزى بین امام محمّد باقر علیه السلام و بین یکى از نوه هاى امام حسن مجتبى علیه السلام اختلافى واقع شد.
شخصى ، به نام عبدالملک گوید: من اختلاف آن حضرت و پسر عمویش را شنیدم ، جهت صلح و اصلاح خدمت امام باقر علیه السلام رفتم و چون خواستم در آن زمینه صحبت کنم ، حضرت فرمود: آرام باش و در کار ما دخالت نکن .
جریان ما همانند آن شخص است که در بنى اسرائیل داراى دو دختر بود، یکى از آن ها را به عقد کشاورزى و دیگرى را به عقد کوزه گرى در آورد.
پس از آن که هر دوى آن ها به خانه شوهر رفتند، روزى پدر به دیدار دختر و داماد کشاورزش رفت و احوال آنان را جویا شد؟
دختر گفت : شوهرم زراعت کرده است و نیاز به آبیارى دارد، اگر خداوند باران بفرستد حال ما خوب است .
سپس به منزل دیگر دختر و دامادش رفت و احوال آنها را پرسید؟
دختر گفت : شوهرم تعداى کوزه ساخته است و آن ها را بیرون گذاشته تا خشک شده و آماده کوره شوند، چنانچه باران نیاید حال ما خوب خواهد بود؛ پدر ضمن خداحافظى ، دست به سوى آسمان بلند کرده و گفت : خدایا، تو خود به احوال هر دوى آن ها و همچنین به مصلحت ایشان آگاه تر مى باشى .
بعد از آن ، حضرت فرمود: ما نیز چنین هستیم و چنین گوئیم . 
ادامه مطلب ...

دو خاطره آموزنده مهمّ(پیامبر)

مرحوم کلینى به نقل از امام جعفر صادق علیه السلام حکایت فرماید:
روزى سه نفر زن حضور پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شدند.
اوّلین نفر از ایشان اظهار داشت : یا رسول اللّه ! شوهر من گوشت نمى خورد، دیگرى گفت : شوهرم بوى خوش عطر استفاده نمى کند، سوّمى عرض کرد: یا رسول اللّه ! شوهرم با من نزدیکى نمى کند

ادامه مطلب ...

خبر از غیب و خرید کفن(امام رضا)



علىّ بن احمد وشّاء - که یکى از اءهالى کوفه و از دوستان و موالیان اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) است - حکایت کند:
روزى به قصد خراسان عازم مسافرت شدم و چون بار سفر بستم ، دخترم حُلّه اى آورد و گفت : این پارچه را در خراسان بفروش و با پول آن انگشتر فیروزه اى برایم خریدارى نما.
پس آن حُلّه را گرفتم و در میان لباس ها و دیگر وسائل خود قرار دادم و حرکت کردم ، وقتى به شهر مرو رسیدم در یکى از مسافرخانه ها اتاقى گرفتم و ساکن شدم
ادامه مطلب ...