ضامن آهو

ضامن آهو

به سایت ثامن الایمه خوش امدید
ضامن آهو

ضامن آهو

به سایت ثامن الایمه خوش امدید

در خواب و بیدارى نجات شخصى درمانده(امام جواد)

 

یکى از اصحاب امام محمّد جواد علیه السلام ، به نام موسى بن قاسم حکایت کند:
روزى در مکّه معظّمه با یکى از مخالفین آل رسول سلام اللّه علیهم ، به نام اسماعیل پیرامون موقعیّت امام رضا علیه السلام در قبال مأمون نزاع داشتیم .
اسماعیل مدّعى بود که چرا امام رضا علیه السلام ، مأمون عبّاسى را هدایت نکرد؟
و من چون جواب مناسب و قانع کننده اى براى آن نداشتم ، سکوت کردم .

ادامه مطلب ...

پنج درس آموزنده ارزشمند (امام موسی بن جعفر)

1 شخصى به نام مرازم گوید:
روزى جهت زیارت و ملاقات امام موسى کاظم علیه السلام به سوى مدینه طیّبه حرکت کردم و در مسافرخانه اى منزل گرفتم ، در این میان چشمم به زنى افتاد که مرا جلب توجّه نمود، خواستم با او رابطه زناشوئى برقرار کنم ؛ ولى او نپذیرفت که با من ازدواج نماید.
سپس به دنبال کار خویش رفتم ؛ و چون شب فرا رسید به مسافرخانه بازگشتم و دقّ الباب کردم ، پس از لحظه اى همان زن درب را گشود و من سریع دست خود را بر سینه اش نهادم ؛ ولى او با سرعت از من دور شد ادامه مطلب ...

کشف اسرار با مَرکب آسمانى (پیامبر)

حضرت موسى بن جعفر به نقل از پدران بزگوارش علیهم السّلام ، از جابر بن عبد اللّه انصارى حکایت نماید:

روزى پیامبر خدا صلّى اللّه علیه و آله ، به مسجد آمد و نزد ما نشست و فرمود: برنامه اى از طرف خداوند متعال نازل شده است ، جهت اجراء آن علىّ بن ابى طالب علیه السلام را بیاورید ادامه مطلب ...

آمرزش گناه دوست و مخالف (امام جعفر صادق علیه السلام)


مرحوم راوندى در کتاب خرایج و جرائح خود آورده است :

امام محمّد باقر به همراه فرزندش امام جعفر صادق علیهما السلام جهت انجام مراسم حجّ وارد مکّه مکّرمه شدند.
در مسجدالحرام نزدیک کعبه الهى نشسته بودند، که شخصى وارد شد و اظهار داشت : سؤ الى دارم ؟
امام باقر علیه السلام فرمود: از فرزندم ، جعفر سؤ ال کن .
آن مرد خطاب به حضرت صادق علیه السلام کرد و گفت : سؤ الى دارم ؟
حضرت فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال کن  ادامه مطلب ...

ملکوت آسمان ها و طبقات زمین(امام باقر)


جابر بن یزید جُعفى حکایت کند:

روزى به محضر شریف حضرت باقرالعلوم علیه السلام شرفیاب شدم و پیرامون آیه قرآن :
وَ کَذلِکَ نُرى إبراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ.
از حضرت سؤ ال کردم که چگونه خداوند متعال ، ملکوت آسمان ها را به حضرت ابراهیم علیه السلام نشان داد؟
حضرت باقرالعلوم علیه السلام پس از لحظه اى سکوت ، دست مبارک خود را بلند نمود و فرمود: اى جابر! بالا را نگاه کن ، همین که نگاه کردم متوجّه شدم که سقف اطاق شکاف برداشت و نورى شگرف ، زمام چشمم را به خود خیره ساخت .
سپس امام علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم ملکوت آسمان و زمین را این چنین مشاهده نمود.
و بعد از آن ، دستور فرمود: سر خود را پائین بینداز؛ و پس از گذشت لحظه اى دو باره فرمود: سرت را بلند کن .
و چون سرم را بلند کردم ، دیدم که سقف به حالت اوّل خود بازگشته و اثرى از شکاف نبود.
بعد از آن ، حضرت دست مرا گرفت و از آن اتاق به اتاقى دیگر بُرد و لباس هایى را که به تن داشت در آورد و لباسى دیگر پوشید و فرمود: چشم هاى خود را ببند.
هنگامى که چشم هایم را بستم ، ساعتى بعد از آن فرمود: مى دانى اکنون کجا هستیم ؟
عرضه داشتم : خیر ادامه مطلب ...

رنگ مو و چهره ، در رنگ هاى گوناگون(امام جواد)

یکى از اصحاب حضرت جوادالائمّه علیه السلام ، به نام عسکر حکایت کند:

روزى از روزها به محضر شریف امام محمّد جواد علیه السلام وارد شدم ، حضرت در ایوانى - که مساحت آن جمعا پنج متر در پنج متر بود - نشسته بود.
در مقابل حضرت ایستادم و مشغول تماشاى چهره نورانى آن بزرگوار شدم ؛ و با خود گفتم : سبحان اللّه ! چقدر چهره حضرت نمکین و بدنش نورانى مى باشد؟ ادامه مطلب ...

پنج درس ارزشمند و آموزنده از امام رضا


ابوسعید خراسانى حکایت کند:

روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا علیه السلام وارد شدند و پیرامون حکم نماز و روزه از آن حضرت سؤ ال کردند؟
امام علیه السلام به یکى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شکسته و روزه ات باطل است و به دیگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحیح مى باشد. 

ادامه مطلب ...

پیدایش ماهى ها در قبر(امام رضا)



مرحوم شیخ صدوق به نقل از اباصلت هروى حکایت نموده است :
روزى حضرت علىّ بن موسى الرّضا (علیه السلام) به من فرمود:
اى اباصلت ! داخل مقبره هارون الرّشید برو و قدرى خاک از چهارگوشه آن بیاور.
اباصلت گوید: طبق دستور حضرت رفتم و مقدارى خاک از چهار گوشه مقبره هارون برداشتم و آوردم ، فرمود: آن خاکى را که از جلوى درب ورودى آوردى ، بده .
هنگامى که آن خاک را گرفت ، بوئید و فرمود: قبر مرا در این مکان حفر خواهند کرد؛ و آن گاه به سنگ بزرگى برمى خورند، که اگر تمام اهل خراسان جمع شوند نمى توانند آن را بشکنند؛ و به هدف حود نمى رسند. 
ادامه مطلب ...

هر چیز را با هرکس مگو و مخور(حضرت زهرا)

امام محمّد باقر علیه السلام حکایت فرموده است :
روزى رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله به منزل دخترش حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها وارد شد و چون مقدارى نشست خطاب به وى کرد و فرمود: دخترم ، فاطمه ! بلند شو و آن ظرف غذا را بیاور.
همین که آن ظرف غذا را آورد، دیدند که داخل آن پر از آبگوشت داغ است و آماده خوردن مى باشد.
سپس رسول خدا، امام علىّ، حضرت زهراء و دو فرزندشان امام حسن و امام حسین صلوات اللّه علیهم از آن طعام میل نمودند و باقى مانده آن را تا مدّت سیزده روز مرتّب مورد استفاده قرار مى دادند ولیکن از آن غذا کاسته نمى شد ادامه مطلب ...

خروج از زندان و طىّ الارض(امام موسی بن جعفر)

مرحوم شیخ صدوق و دیگر بزرگان آورده اند:
پس از آن که چون هارون الرّشید حضرت ابوالحسن ، امام موسى کاظم علیه السلام را از زندان بصره به بغداد منتقل کرد، تحویل شخصى به نام سندى بن شاهک یهودى داده شد.
و در زندان بغداد، حضرت بسیار تحت کنترل و فشار بود؛ و زیر انواع شکنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت ، تا جایى که حتّى دست و پا و گردن آن امام مظلوم علیه السلام را نیز به وسیله غل و زنجیر بستند ادامه مطلب ...