ابوسعید خراسانى حکایت کند:
روزى دو نفر مسافر از راه دور به محضر امام رضا علیه السلام وارد شدند و پیرامون
حکم نماز و روزه از آن حضرت سؤ ال کردند؟
امام علیه السلام به یکى از آن دو نفر فرمود: نماز تو شکسته و روزه ات باطل است و
به دیگرى فرمود: نماز تو تمام و روزه ات صحیح مى باشد.
2 در بین مسافرتى که امام
رضا علیه السلام از شهر مدینه به سوى خراسان داشت ، هرگاه ، که سفره غذا پهن مى
کردند و غذا چیده و آماده خوردن مى شد، حضرت دستور مى داد تا تمامى پیش خدمتان
سیاه پوست و ... بر سر سفره طعام حاضر شوند؛ و سپس حضرت کنار آن ها مى نشست و غذاى
خود را میل مى نمود.
اطرافیان به آن حضرت اعتراض کردند که چرا براى غلامان سفره اى جدا نمى اندازى ؟!
امام (علیه السلام) فرمود: آرام باشید این چه حرفى است ؟!
خداى ما یکى است ، پدر و مادر ما یکى است و هرکس مسئول اعمال و کردار خود مى باشد..
3 محمّد بن سنان گوید:
چند روزى پس از آن که امام موسى کاظم (علیه السلام) رحلت نمود و امام رضا (علیه
السلام) جاى پدر، در منصب امامت قرار گرفت و مردم در مسائل مختلف به ایشان مراجعه
مى کردند.
به حضرت عرض کردم : یاابن رسول اللّه ! ممکن است از طرف هارون به شما آسیبى برسد و
بهتر است محتاط باشید.
امام (علیه السلام) اظهار داشت : همان طور که جدّم ، رسول اللّه (صلى الله علیه و
آله) فرمود: چنانچه ابوجهل ، مویى از سر من جدا کند، من پیغمبر نیستم ، من نیز مى
گویم : اگر هارون مویى از سر من جدا کند من امام و جانشین پدرم نخواه بود.
4 یکى از اصحاب امام رضا (علیه
السلام) به نام معمّر بن خلاد حکایت نماید:
هر موقع سفره غذا براى آن حضرت پهن مى گردید، کنار آن سفره نیز یک سینى آورده مى
شد.
پس امام (علیه السلام) از هر نوع غذا، مقدارى بر مى داشت و داخل آن سینى قرار مى
داد و به یکى از غلامان خود مى فرمود که تحویل فقراء و تهى دستان داده شود.
سپس به دنباله آن ، این آیه شریفه قرآن : «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ» را تلاوت
مى نمود؛ و مى فرمود: خداوند جلّ و على مى داند که هر انسانى براى کسب مقامات
عالیه بهشت ، توان آزاد کردن غلام و بنده را ندارد.
به همین جهت ، اطعام دادن و سیر گرداندن افراد را وسیله اى براى ورود به بهشت قرار
داده است