حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع ) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت , نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى , تعلیم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا کردن سنتهاى جد بزرگوارش در میان خلق , متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است , پرداخت و لحظهاى از این وظیفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذیحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .
پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنارپدر بزرگوارش - به خاک سپردند .
نام مبارک امام پنجم محمد بود .
لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ,بدین جهت که : دریاى دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت .
القاب دیگرى مانند شاکر و صابر و هادى نیز براى آن حضرت ذکر کردهاند که هریک بازگوینده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنیه امام ابوجعفر بود .
مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى ( ع )است .
بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع )و از سوى پدر به امام حسین ( ع ) میرسید . ادامه مطلب ...
شهید فکوری در سال 1317 شمسی، در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده ی خلبانی شد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. او هم چنین دوره های تکمیلی خلبانی، مدیریت خلبانی (اف4 )، فرماندهی گردان هوایی و فرماندهی ستاد را با موفقیت طی کرد.
شهید کلاهدوز در یک دی ماه 1325، در قوچان به دنیا آمد. دوره ی دبستان و دبیرستان را درهمان جا به اتمام رسانید و پس از اخذ دیپلم به دانشکده ی افسری رفته و سپس به مدت هفت سال در شیراز مشغول خدمت بود. او به همراه شهید نامجو درگروهی که داخل ارتش علیه شاه معدوم و دستگاه او سازمان یافته بود، فعالیت داشت. وی جلسات مستمر و مخفی با روحانیون و مبارزین داشت. یکی از اقدامات متهورانه ی شهید کلاهدوز خلع سلاح 200 تانک در 21 بهمن 57، بود که رژیم آنها را برای قتل عام مردم بی دفاع تهران آماده کرده بود. ادامه مطلب ...
شهید نامجو در سال 1317، در بندر انزلی به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه به دانشکده ی افسری راه یافت و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد دانشکده ی نقشه برداری گردید و با مدرک لیسانس نقشه برداری فارغ التحصیل شد. وی به زبان های فرانسه و انگلیسی آشنایی داشت. در زمان پیروزی انقلاب، عضو هیأت علمی دانشکده ی افسری بود و به سمت فرماندهی دانشکده منصوب شد و پس از شهادت دکتر چمران به عنوان نماینده ی امام (قدس سره) در شورای عالی دفاع انتصاب و سپس به عنوان وزیر دفاع به کابینه ی شهید باهنر راه یافت. ادامه مطلب ...
امیر سرلشکر ولی فلاحی در سال 1310 شمسی، در طالقان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه ی خود را در طالقان و تهران گذراند و پس از اخذ دیپلم از دبیرستان نظام، وارد دانشکده ی افسری شد و با درجه ی ستوان دومی فارغ التحصیل و خدمت خود را در نیروی زمینی از فرماندهی دسته شروع کرد و به علت شایستگی هایی که مرتب از خود نشان می داد تا درجه ی سرتیپی پیش رفت. با این وصف از سال 1330 تا 1352، به علت فعالیت علیه رژیم، چهار بار به زندان افتاد. ادامه مطلب ...
همسر شهید فکوری گفته است: یکروز جواد هراسان به خانه آمد و گفت: ساک مرا ببند میخواهم با تیمسار فلاحی به جبهه بروم. برخلاف همیشه نگران شدم و خواهش کردم نرود. به او گفتم: تو مدت ها در جبهه بودی، من و بچهها دوری تو را زیاد تحمل کردیم. به خاطر بچهها نرو، و او برخلاف همیشه شماره تلفنی داد و گفت: هر وقت کاری بود تماس بگیر ولی من باید بروم. سهشنبه قرار بود بیاید ولی دوشنبه زنگ زد و گفت: برگشت ما به تاخیر افتاده و پنجشنبه میآیم. آن شب نگرانی و دلشورهام بیشتر شد و بیخوابی به سرم زد. صبح خواب ماندم و برخلاف همیشه اخبار ساعت 8 را گوش ندادم. هنوز خواب بودیم که یکی، یکی دوستانم به بهانههای مختلف به خانه ما آمدند و وقتی دیدند من از ماجرا خبر ندارم چیزی نمیگفتند. ادامه مطلب ...
از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظه ای که خرمشهر سقوط کرد یک ماه بطور مداوم کربلا را می دیدم. «ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین».
بارپرودگارا، ای رب العالمین، ای غیاث المستغیثین و ای حبیب قلبو الصالحین. تو را شکر می گیوم که شربت شهادت این گونه راه رسیدن انسان به خودت را به من بنده ی فقیر و حقیر و گناهکار خود ارزانی داشتی. من برای کسی وصیتی ندارم ولی یک مشت درد و رنج دارم که بر این صفحه ی کاغذ می خواهم همچون تیری بر قلب سیاه دلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی می کشانند، فرو آورم. خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ...
ادامه مطلب ...سال دهم هجرت که مسلمانان همراه پیامبر اکرم(ص) مراسم حج را به پایان رساندند و آن سال، بعدا «حجة الوداع» نام گرفت، پیامبر اکرم(ص) عازم مدینه گردید. فرمان حرکت صادر شد. هنگامى که کاروان به سرزمین «رابغ» در سه میلى جحفه که میقات حجاج است، رسید امین وحى در مکانى به نام «غدیرخم» فرود آمد. آیه:«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس».نازل شد که اى پیامبر، آنچه از طرف خدا فرستاده شده، به مردم ابلاغ کن. اگر این کار را نکنى، رسالتخود را تکمیل نکردهاى و خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. سوره مائده، آیه دستور توقف در آن مکان صادر شد. همه مردم ایستادند. وقت ظهر هوا، بشدت گرم بود. پیامبر اکرم(ص) نماز ظهر را با جماعتخواند سپس در حالى که مردم دور او را گرفته بودند، بر روى نقطه بلندى که از جهاز شتران برپا شد، قرار گرفت و با صداى رسا خطبه خواند و سپس فرمود: «مردم نزدیک است من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم من مسؤولم و شما هم مسؤولید». ادامه مطلب ...