
طبق
آنچه از مجموع روایات و تواریخ استفاده مى شود:
خلفاء
بنى العبّاس با سادات بنى الزّهراء خصوصا امامان معصوم (علیهم السلام) رابطه حسنه
اى نداشتند و چنانچه بهائى به آن ها مى دادند و اکرامى مى کردند، تنها به جهت
سیاست و حفظ حکومت بوده است .
مأمون
عبّاسى همچون دیگر بنى العبّاس ، اگر نسبت به امام رضا (علیه السلام) احترامى قائل
مى شد، قصدش سرپوش گذاشتن بر جنایات پدرش ، هارون الرّشید و نیز جذب افکار عمومى و
تثبیت موقعیّت و حکومت خود بود.
مأمون
در تمام دوران حکومتش به دنبال فرصت و موقعیّت مناسبى بود تا بتواند آن امام معصوم
و مظلوم (علیه السلام) را - که مانعى بزرگ براى هوسرانى ها و خودکامگى هایش مى
دانست - از سر راه خود بردارد.
از
طرف دیگر اطرافیان دنیاپرست مأمون ، کسانى چون فرزندان سهل بن فضل هر روز نزد مأمون
نسبت به حضرت رضا(علیه السلام) سعایت و سخن چینى و بدگوئى مى کردند، لذا ماءمون
تصمیم جدّى گرفت تا آن که حضرت را به قتل رسانیده و از سر راه بردارد.
در
این که چگونه حضرت ، مسموم و شهید شد بین مورّخین و محدّثین اختلاف نظر است ، که
به دو روایت مشهور در این رابطه اشاره مى شود:
1- عبداللّه
بن بشیر گوید: روزى مأمون مرا دستور داد تا ناخن هایم را بلند بگذارم و کوتاه نکنم
، پس از گذشت مدّتى مرا احضار کرد و چیزى شبیه تمر هندى به من داد و گفت : آن ها
را با انگشتان دست خود خمیر کن .
چون
چنین کردم ، او خود بلند شد و به نزد حضرت رضا (علیه السلام) رفت و پس از گذشت
لحظاتى مرا نیز در حضور خودشان دعوت کرد.
هنگامى
که به حضورشان رسیدم ، دیدم طبقى از انار آماده بود، ماءمون به من گفت : اى
عبداللّه ! مقدارى انار دانه دانه کن و با دست خود آب آن ها را بگیر.
و
چون چنین کردم ، مأمون خودش آن آب انار را برداشت و به حضرت خورانید و همان آب
انار سبب وفات و شهادتش گردید.
اباصلت
گوید: چون مأمون از منزل امام (علیه السلام) بیرون رفت ، حضرت به من فرمود: مرا
مسموم کردند.
2- محمّد
بن جهم گوید: حضرت رضا (علیه السلام) نسبت به انگور علاقه بسیار داشت ، مأمون این
موضوع را مى دانست ، مقدارى انگور تهیّه کرد و به وسیله سوزن در آن ها زهر تزریق
نمود، به طورى که هیچ معلوم نبود، و سپس آن ها را به حضرت خورانید و حضرت به شهادت
و لقاءاللّه رسید.
همچنین
اباصلت هروى حکایت کند:
روزى
در خدمت حضرت علىّ بن موسى الرّضا (علیه السلام) بودم ، که فرمود: اى اباصلت !
آنان مرا به وسیله زهر مسموم و شهید خواهند کرد و کنار قبر هارون الرّشید دفن مى
شوم ، خداوند قبر مرا پناهگاه و زیارتگاه شیعیان و دوستانم قرار مى دهد.
پس
هرکس مرا در دیار غربت زیارت کند، بر من لازم است که در روز قیامت به دیدار و
زیارت او بروم .
قسم
به آن که جدّم ، محمّد (صلى الله علیه و آله) را به نبوّت برگزید و بر تمامى
مخلوقش برترى و فضیلت داد، هرکسى نزد قبرم نماز بخواند مورد مغفرت و رحمت الهى
قرار خواهد گرفت .
قسم
به آن که ما را به وسیله امامت گرامى داشت و خلافت و جانشینى پیغمبرش را مخصوص ما
گرداند، زیارت کنندگان قبر من در پیشگاه خداوند از بهترین موقعیّت برخوردار مى
باشند.
و
سپس افزود: هر مؤ منى هر نوع سختى و مشکلى را در مسیر زیارت و دیار من متحمّل شود،
خداوند آتش جهنّم را بر او حرام مى گرداند.