ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جابر
بن یزید جُعفى حکایت کند:
روزى
به محضر شریف حضرت باقرالعلوم علیه السلام شرفیاب شدم و پیرامون آیه قرآن :
وَ
کَذلِکَ نُرى إبراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ
الْمُوقِنینَ.
از
حضرت سؤ ال کردم که چگونه خداوند متعال ، ملکوت آسمان ها را به حضرت ابراهیم علیه
السلام نشان داد؟
حضرت
باقرالعلوم علیه السلام پس از لحظه اى سکوت ، دست مبارک خود را بلند نمود و فرمود:
اى جابر! بالا را نگاه کن ، همین که نگاه کردم متوجّه شدم که سقف اطاق شکاف برداشت
و نورى شگرف ، زمام چشمم را به خود خیره ساخت .
سپس
امام علیه السلام فرمود: حضرت ابراهیم ملکوت آسمان و زمین را این چنین مشاهده نمود.
و
بعد از آن ، دستور فرمود: سر خود را پائین بینداز؛ و پس از گذشت لحظه اى دو باره
فرمود: سرت را بلند کن .
و
چون سرم را بلند کردم ، دیدم که سقف به حالت اوّل خود بازگشته و اثرى از شکاف نبود.
بعد
از آن ، حضرت دست مرا گرفت و از آن اتاق به اتاقى دیگر بُرد و لباس هایى را که به
تن داشت در آورد و لباسى دیگر پوشید و فرمود: چشم هاى خود را ببند.
هنگامى
که چشم هایم را بستم ، ساعتى بعد از آن فرمود: مى دانى اکنون کجا هستیم ؟
عرضه
داشتم : خیر.
فرمود:
در آن ظلمت و طبقه اى از زمین هستیم ، که ذوالقرنین در آن راه یافته بود.
عرض
کردم : اجازه مى فرمایى چشم هایم را بگشایم ؟
فرمود:
بلى ، چشم هایت را باز کن ولى چیزى را نخواهى دید، وقتى چشم هایم را باز کردم ،
ظلمت و تاریکى عجیبى همه جا را فرا گرفته بود، به حدّى که حتّى جلوى پاى خودم را
هم نمى دیدم .
سپس
دست مرا گرفت ؛ و چون مقدارى راه رفتیم فرمود: اکنون مى دانى کجا هستى ؟
گفتم
: نمى دانم .
فرمود:
هم اینک بر سر چشمه آب حیات هستى ، که حضرت خضر علیه السلام از آن نوشید.
و
پس از آن ، از آنجا حرکت کردیم و به طبقه اى دیگر راه یافتیم ، که همانند سرزمین و
جایگاه زندگى ما انسان ها بود؛ و سپس از آن جا به طبقه دیگرى قدم نهادیم که همانند
طبقه قبلى تاریک و ظلمانى بود تا آن که پنج طبقه از طبقات زمین را گردش کردیم .
آن
گاه حضرت باقرالعلوم علیه السلام فرمود: اى جابر! این ملکوت زمین بود، که تو دیدى
؛ و حضرت ابراهیم علیه السلام آن ها را ندیده بود، بلکه او تنها ملکوت آسمان ها را
- که دوازده طبقه مى باشد - مشاهده کرد.
بعد
از آن فرمود: هر یک از ما اهل بیت عصمت و طهارت - صلوات اللّه علیهم - این عوالم و
طبقات را پیموده و مى پیماییم تا آن که آخرین و دوازدهمین امام بر حقّ ظهور نماید.
و
پس از آن اظهار داشت : حال چشم هاى خود را ببند؛ و بعد دست مرا گرفت و حرکت کردیم
، که پس از لحظه اى کوتاه خود را در همان منزل و اتاق دیدم .
و
حضرت لباس هاى خود را عوض کرد و همان لباس قبلى خود را که اوّل پوشیده بود، بر تن
مبارک خود کرد؛ و سپس در همان جاى اوّل آمدیم و نشستیم.