ضامن آهو

ضامن آهو

به سایت ثامن الایمه خوش امدید
ضامن آهو

ضامن آهو

به سایت ثامن الایمه خوش امدید

فائده گذشت و ملاطفت(امام حسن)

ابن عبّاس ضمن حدیثى حکایت کند:

روزى جمعى از بنى امیّه در محلّى نشسته بودند و در جمع ایشان یک نفر از اهالى شام نیز حضور داشت .
و امام حسن مجتبى )علیه السلام( به همراه عدّه اى از بنى هاشم از آن محلّ عبور مى کردند، مرد شامى به دوستان خود گفت : این ها چه کسانى هستند، که با چنین هیبت و وقارى حرکت مى کنند؟!  
گفتند: او حسن ، پسر علىّ بن ابى طالب )علیه السلام( است ؛ و همراهان او از بنى هاشم مى باشند.
مرد شامى از جاى برخاست و به سمت امام حسن مجتبى (علیه السلام) و همراهانش حرکت نمود؛ و چون نزدیک حضرت رسید گفت : آیا تو حسن ، پسر علىّ هستى ؟!
حضرت (سلام اللّه علیه) با آرامش و متانت فرمود: بلى .
مرد شامى گفت : دوست دارى همان راهى را بروى که پدرت رفت ؟
حضرت فرمود: واى بر تو! آیا مى دانى که پدرم چه سوابق درخشانى داشت ؟
مرد شامى با خشونت و جسارت گفت : خداوند تو را همنشین پدرت گرداند، چون پدرت کافر بود و تو نیز همانند او کافر هستى و دین ندارى .
در این لحظه ، یکى از همراهان حضرت سیلى محکمى به صورت مرد شامى زد و او را نقش بر زمین ساخت .
امام حسن (علیه السلام) فورا عباى خود را روى مرد شامى انداخت و از او حمایت نمود؛ و سپس به همراهان خود فرمود: شما از طرف من مرخّص هستید، بروید در مسجد نماز گذارید تا من بیایم .
پس از آن امام (علیه السلام) دست مرد شامى را گرفت و او رابه منزل آورد و پس از رفع خستگى و خوردن غذا، یک دست لباس نیز به او هدیه داد و سپس روانه اش نمود.
بعضى از اصحاب به حضرت مجتبى (علیه السلام) گفتند: یا ابن رسول اللّه ! او دشمن شما بود، نباید چنین محبّتى در حقّ او شود.
حضرت فرمود: من ناموس و آبروى خود و دوستانم را با مال دنیا خریدارى کردم .
همچنین در ادامه روایت آمده است : پس از آن که مرد شامى رفت ، به طور مکرّر از او مى شنیدند که مى گفت : روى زمین کسى بهتر و محبوب تر از حسن بن علىّ (علیه السلام) وجود ندارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.