به سایت ثامن الایمه خوش امدید
به سایت ثامن الایمه خوش امدید
مرحوم قطب الدّین راوندى ، ابن شهر آشوب و برخى دیگر از
بزرگان رضوان اللّه تعالى علیهم آورده اند:
امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
جوانى مؤمن نزد پدرم ، حضرت باقرالعلوم علیه السلام آمد و
اظهار داشت : من پدرى فاسق و مخالف شما اهل بیت علیهم السلام داشتم که هم اکنون به
هلاکت رسیده است ؛ و چون او مى دانست که من شیعه مى باشم اموال خود را از من مخفى
و پنهان داشت ، چنانچه ممکن باشد مرا در این مورد کمک فرما.
امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: آیا دوست دارى پدرت را
ببینى و آنچه مى خواهى از او سؤ ال کنى ؟
جوان پاسخ داد: آرى ، چون من بسیار فقیر و تهى دست هستم .
بنابر این حضرت نامه اى نوشت و آن را مهر نمود و به آن جوان
داد و فرمود: این نوشته را به قبرستان بقیع بِبَر؛ هنگامى که در وسط قبرستان قرار
گرفتى ، صدا بزن و بگو: یا دُرجان !
آن گاه ، شخصى حاضر مى شود، نامه را به او تحویل مى دهى تا
به مطلوب و خواسته خود برسى ، پس همین که جوان به قبرستان بقیع رفت و به دستور
حضرت عمل نمود و نامه را تحویل داد، دُرجان گفت : دوست دارى پدرت را ملاقات کنى ؟
جوان گفت : آرى
.
ناگاه دُرجان به سمت کوهى در نزدیکى مدینه رهسپار شد و چیزى
نگذشت که دیدم به همراه مردى سیاه - که زنجیر بر گردن و زبانش آویزان بود - به سوى
من آمدند.
دُرجان گفت : اى جوان ! این پدر تو مى باشد، که حرارت آتش و
عذاب الهى او را به چنین حالى در آورده است .
بعد از آن ، من از حال پدرم جویا شدم ؟
پدرم مرا مخاطب قرار داد و اظهار داشت : اى پسرم ! من از
دوستداران بنى امیّه و از علاقه مندان به آن ها بودم ، و چون تو از دوستان و
پیروان اهل بیت رسالت بودى ، دشمنت داشته و تو را از اموال خود محروم ساختم ، و به
جهت همین کینه توزى ام نسبت به اهل بیت رسالت و شیعیان آن ها مى باشد، که مرا در
چنین حالت و عذاب دردناکى مشاهده مى کنى ؛ و اکنون از عمل خویش بسیار پشیمان هستم
، ولى سودى به حالم ندارد.
سپس افزود: گنج را در فلان باغ زیر درخت زیتون مخفى کرده ام
، آن را بردار و پنجاه هزار از سکّه هاى آن را تحویل حضرت ابوجعفر، امام محمّد بن
علىّ علیهماالسلام بده ؛ و مابقى آن اموال از براى خودت باشد.
حضرت صادق علیه السلام افزود: هنگامى که آن جوان سکّه ها را
خدمت پدرم آورد، همه آن سکّه ها را دریافت نمود و مقدارى از آن ها را بابت بدهى قرض
یک نفر تهى دست پرداخت کرد و باقیمانده اش را زمینى خرید - که فقیران و تهى دستان
از آن استفاده کنند - و فرمود: میّت به وسیله آن سودمند و شادمان خواهد شد.